معرفی‌[ویرایش]جعفر بن‌ ابی ‌طالب، کنیه‌اش‌ ابوعبد الله‌، پسر عموی‌ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم‌، برادر حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌، و از شهدای‌ بزرگ‌ صدر اسلام‌. مادرش‌، فاطمه‌ بنت‌ اسد بن‌ هاشم‌، نخستین‌ زن‌ هاشمی‌ بود که‌ با مردی‌ هاشمی‌، یعنی‌ ابوطالب‌، ازدواج‌ کرد [۱] [۲]و به‌ ترتیب‌ چهار پسر به‌ نامهای‌ طالب‌، عقیل‌، جعفر و علی‌ به‌ دنیا آورد که‌ فاصله زمانی‌ میان‌ هر کدام‌ ده‌ سال‌ بود. [۳] [۴]← سال تولدجعفر بن‌ ابی ‌طالب بیست‌ سال‌ پس‌ از عام ‌الفیل‌ (۵۷۰ میلادی‌) در مکه‌ به‌ دنیا آمد. [۵]هنگامی‌ که‌ در مکه‌ خشکسالی‌ شد و ابوطالب‌ دچار مضیقه مالی‌ گردید، به‌ پیشنهاد پیامبر، عباس ‌بن‌ عبدالمطلب‌ نزد برادرش‌ ابو طالب‌ رفت‌ و جعفر را به‌ خانه خود برد و کفالتش‌ را برعهده‌ گرفت‌. جعفر همچنان‌ نزد عمویش‌ ماند تا اینکه‌ اسلام‌ آورد و بعد از وی‌ بی ‌نیاز شد. [۶] [۷]← اسلام آوردنبر اساس‌ روایتی‌، او در همان‌ سال‌ اول‌ بعثت‌، اندکی‌ پس‌ از برادرش‌ علی‌ علیه‌السلام‌ [۸] [۹] [۱۰]اسلام‌ آورد. روایت‌ شده‌ است‌ که‌ ابوطالب‌ وقتی‌ دید حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌ در سمت‌ راست‌ پیامبر اکرم‌ به‌ نماز ایستاده‌، به‌ جعفر گفت‌ برو و در سمت‌ چپ‌ پیامبر بایست‌ و نماز بگزار و او نیز چنین‌ کرد و این‌ نخستین‌ نماز جماعتی‌ بود که‌ در اسلام‌ بر پا گردید. [۱۱] [۱۲] [۱۳]بر اساس‌ برخی‌ روایات‌، جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ سومین‌ یا بیست‌ و ششمین‌ یا سی‌ و دومین‌ نفر [۱۴] [۱۵]و یا اجمالا جزو آن‌ عده‌، بود که‌ پیش‌ از آنکه‌ پیامبر وارد خانه ارقم‌ شود ایمان‌ آورد.مهاجرت به حبشه[ویرایش]بر اثر افزایش‌ فشار و شکنجه کفار قریش‌ و توصیه پیامبر به‌ مسلمانان‌ برای‌ مهاجرت‌ از مکه‌ به‌ حبشه‌، جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ در سال‌ پنجم‌ بعثت‌ [۱۶] [۱۷]، در دومین‌ مهاجرت مسلمانان‌ به‌ حبشه‌، همراه‌ همسرش‌ اسماء بنت‌ عمیس‌ به‌ حبشه‌ رفت.‌ [۱۸] [۱۹]پیامبر اکرم‌، به‌ همراه‌ جعفر، به‌ عنوان‌ امیر و سرپرست‌ تمام‌ مسلمانان‌ مهاجر به‌ حبشه‌ [۲۰] [۲۱] [۲۲]، نامه‌ای‌ خطاب‌ به‌ نجاشی‌، پادشاه‌ آن‌ سرزمین‌، فرستاد و در آن‌، ضمن‌ دعوت‌ وی‌ به‌ اسلام‌، از او خواست‌ تا به‌ اوضاع‌ جعفر و دیگر مسلمانان‌ مهاجر و پناهنده‌ به‌ وی‌، رسیدگی‌ کند. [۲۳] [۲۴]← سخنگوی مسلمانان پناهندهوقتی‌ کفار قریش‌، عمرو بن‌ عاص‌ و عبدالله ‌بن‌ مسعود بن‌ ابی‌ ربیعه‌ مخزومی‌ و به‌ روایتی‌ عماره بن‌ ولید را با هدایایی‌ نزد نجاشی‌ فرستادند تا شاید بتوانند مسلمانان‌ مهاجر را به‌ مکه‌ بازگردانند، سخنگوی‌ مسلمانان پناهنده‌ به‌ حبشه‌، جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ بود. او در جلسات‌ مناظره‌ به‌ خوبی‌ مواضع‌ و دیدگاه‌ اسلام‌ را بیان‌ کرد تا جایی‌ که‌ نجاشی‌ و اسقفهایش‌ را متقاعد ساخت‌ و فرستادگان‌ قریش‌ ناامید به‌ مکه‌ بازگشتند. [۲۵] [۲۶] [۲۷]گفته‌ شده‌ است‌ که‌ نجاشی‌ پس‌ از سخنان‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ اسلام‌ آورد. [۲۸]← فرزندان جعفر ابن ابی طالب از اسماءجعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ در حبشه‌ از همسرش‌ اسماء بنت‌ عمیس‌ صاحب‌ سه‌ فرزند، به‌ نامهای‌ عبدالله‌ و محمد و عون‌، شد که‌ عبدالله‌ نخستین‌ مولود مسلمان‌ در حبشه‌ [۲۹] [۳۰] [۳۱] و نسل‌ جعفر از وی‌ بود. [۳۲] به‌ روایتی‌، دو فرزند دیگر وی‌ در کربلا و به‌ روایتی‌ دیگر، در جنگ‌ صفین‌ شهید شدند. روایتی‌ نیز حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ عون‌ و محمد در زمان‌ خلافت‌ عمر در شوشتر به‌ شهادت‌ رسیدند؛ اما، بلاذری‌ این‌ را نادرست‌ دانسته‌ است‌. [۳۳] اکنون‌ در جنوب‌ شهر دزفول‌ بقعه‌ای‌ به‌ نام‌ محمد بن‌ جعفر طیار زیارتگاه‌ است‌ [۳۴] برخی‌ بر این‌ باورند که‌ جعفر از اسماء صاحب‌ هشت‌ فرزند شد که‌ همگی‌ در حبشه‌ به‌ دنیا آمدند. [۳۵] [۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰]پیمان برادری با معاذ بن‌ جبل‌[ویرایش]به‌ گزارش‌ برخی‌ مورخان‌، پیامبر اکرم‌ پس‌ از ورودش‌ به‌ مدینه‌ میان‌ مهاجران‌ و انصار پیمان‌ برادری‌ بست‌. در این‌ پیمان‌، جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ با معاذ بن‌ جبل‌ انصاری‌ برادر شد [۴۱] [۴۲]؛ اما، با توجه‌ به‌ اینکه‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ در آن‌ زمان‌ در حبشه‌ اقامت‌ داشته‌ است‌، این‌ خبر نمی‌تواند صحیح‌ باشد مگر آنکه‌ این‌ پیمان‌ غیابا بسته‌ شده‌ باشد. [۴۳] [۴۴] [۴۵] [۴۶]جایگاه‌ و منزلت‌[ویرایش]جایگاه‌ و منزلت‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ چنان‌ والا بود که‌ پیامبر اکرم‌ برای‌ وی‌ سهمی‌ از غنایم‌ نبرد بدر را، با اینکه‌ در آن‌ حضور نداشت‌، در نظر گرفت‌. [۴۷] [۴۸]باز گشت از حبشه[ویرایش]در اواخر سال‌ ششم‌ هجرت‌، پیامبر سفیرش‌، عمرو بن‌ امیه‌ ضمری‌، را نزد نجاشی‌ فرستاد و از وی‌ خواست‌ مسلمانان‌ را بازگرداند. نجاشی‌ نیز دو کشتی‌ در اختیار جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ و مسلمانان‌ و گروهی‌ از حبشیان‌ مسلمان‌ شده‌ قرار داد و آنان‌ را راهی‌ مدینه‌ کرد. [۴۹] [۵۰]جعفر و همراهانش‌ پس‌ از غزوه خیبر در سال‌ هفتم‌ هجرت‌، به‌ مدینه‌ رسیدند [۵۱] [۵۲] [۵۳] [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷] [۵۸]وقتی‌ پیامبر جعفر را دید میان‌ دو چشمش‌ را بوسید و او را دربرگرفت‌ و با شادی‌ بسیار گفت‌: «به‌ خدا قسم‌ نمی‌دانم‌ به‌ کدام‌ یک‌ شادتر شوم‌ از آمدن‌ جعفر یا از فتح‌ خیبر» [۵۹] [۶۰]آنگاه‌ پیامبر در کنار مسجد خانه‌ای‌ را به‌ او اختصاص‌ داد. [۶۱] [۶۲]و از غنایم‌ غزوه خیبر به‌ او و مهاجران‌ همراه‌ وی‌ سهمی‌ عطا کرد. [۶۳] [۶۴]← صاحب الهجرتینبا آمدن‌ جعفر و دیگر مهاجران‌ حبشه‌ به‌ مدینه‌، پیامبر وی‌ و همراهانش‌ را صاحب‌ الهجرتین‌ (دو هجرت‌، یکی‌ به‌ حبشه‌ و دیگری‌ به‌ مدینه‌) نامید. [۶۵] [۶۶] [۶۷] [۶۸]فرماندهی جعفر[ویرایش]در سال‌ هشتم‌ هجرت‌ هنگامی‌ که‌ حارث‌ بن‌ عمیر أزدی‌، فرستاده پیامبر نزد پادشاه‌ بُصری‌'‌، به‌ دست‌ شرحبیل‌ بن‌ عمرو یا عمیر ازدی‌ غسانی‌ در روستای‌ موته‌ کشته‌ شد [۶۹] [۷۰]، پیامبر بسیار غمگین‌ شد و سپاهی‌ سه‌ هزار نفری‌ تدارک‌ دید که‌ بعدها به‌ سپاه‌ امرا معروف‌ شد و فرماندهی‌ آن‌ را به‌ ترتیب‌ برعهده سه‌ تن‌ از صحابه‌، که‌ یکی‌ از آنها جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ بود، قرار داد تا در صورت‌ شهادت‌ یکی‌، دیگری‌ فرماندهی‌ را بر عهده‌ گیرد. [۷۱] [۷۲] [۷۳] [۷۴]← نخستین‌ فرمانده‌ سپاه‌ امرابر اساس‌ برخی‌ روایتها، نخستین‌ فرمانده‌ سپاه‌ امرا جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ بود. [۷۵] [۷۶] [۷۷]و بنا به‌ روایتهای‌ دیگر، او دومین‌ فرمانده‌ و جانشین‌ زید بود. [۷۸] [۷۹] [۸۰] [۸۱]شهادت[ویرایش]سپاه‌ سه‌ هزار نفری‌ مسلمانان‌ در جمادی‌الاولی‌ سال‌ هشتم‌ در روستای‌ موته‌ در سرزمین‌ بلقاء به‌ مصاف‌ سپاه‌ دویست‌ هزار (یا صد هزار) نفری‌ رومیان‌ به‌ سرکردگی‌ هرقل‌ و عربهای‌ شام‌ به‌ فرماندهی‌ شرحبیل ‌بن‌ عمرو رفت‌. در گرماگرم‌ نبرد، جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ از اسب‌ سرخ‌ موی‌ خود پیاده‌ شد و آن‌ را کشت‌ و آنگاه‌ پیاده‌ جنگید تا به‌ شهادت‌ رسید. [۸۲] [۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶] [۸۷]درباره چگونگی‌ شهادت‌ جعفر روایات‌ مختلف‌ است. [۸۸] [۸۹] [۹۰] [۹۱]← چگونگی‌ شهادت‌در این‌ نبرد هر دو دست‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ قطع‌ شد، ولی‌ نگذاشت‌ پرچم‌ روی‌ زمین‌ بیفتد؛ از این‌رو، پیامبر فرمود که‌ خداوند به‌ جعفر، به‌ جای‌ دستهایش‌، دو بال‌ از یاقوت‌ داده‌ است‌ و او با فرشتگان‌ در بهشت‌ به‌ هر جا که‌ می‌خواهد پرواز می‌کند [۹۲] [۹۳] [۹۴] [۹۵] [۹۶]و به‌ همین‌ سبب‌، او را جعفر طیار و نیز ذوالجناحین‌ خوانده‌اند. [۹۷] [۹۸] [۹۹] [۱۰۰] [۱۰۱]← آگاه شدن پیامبر از شهادت جعفردر همان‌ روز شهادت‌ جعفر، پیامبر از طریق‌ وحی‌ از شهادت‌ او آگاه‌ و بسیار غمگین‌ شد و آنگاه‌ مردم‌ مدینه‌ را جمع‌ کرد و واقعه موته‌ و چگونگی‌ کشته‌ شدن‌ سه‌ سردار سپاه‌، از جمله‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌، را به‌ اطلاع‌ آنان‌ رساند و سپس‌ برای‌ آنان‌ آمرزش‌ خواست‌ و آنان‌ را شهید خواند . [۱۰۲] [۱۰۳] [۱۰۴] [۱۰۵] [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸]← سن جعفر در هنگام شهادتجعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ در هنگام‌ شهادت‌، بنا بر قول‌ مشهور، حدود ۴۱ سال‌ داشت‌ [۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵]پس‌ از شهادتش‌، همسرش‌ اسماء بنت‌ عمیس‌ [۱۱۶]و حسان‌بن‌ ثابت‌ [۱۱۷] [۱۱۸] [۱۱۹]و کعب‌ بن‌ مالک‌ [۱۲۰]اشعاری‌ در سوگ‌ وی‌ سرودند.فضایل جعفر[ویرایش]جعفر خطیبی‌ توانا و مردی‌ شجاع‌ و سخاوتمند [۱۲۱]و بردبار و متواضع‌ [۱۲۲]و دارای‌ عقل‌ و درایت‌ و هوش‌ سرشار و اراده راسخ‌ بود و شخصیتی‌ نافذ داشت‌ و سرداری‌ برجسته‌ و آگاه‌ به‌ مسائل‌ دینی‌ و آشنا به‌ فنون‌ و اصول‌ جنگ‌ بود. [۱۲۳]ذهبی‌ [۱۲۴]وی‌ را سالار شهید و والامقام‌ و مجاهد بزرگ‌ خوانده‌ است‌.تمایز جعفر از دیگران در عصر جاهلیت[ویرایش]جعفر در عصر جاهلیت‌ به‌ داشتن‌ چهار خصلت‌ متمایز بود: پرهیز از شرابخواری‌ و دروغ‌ و فحشاء و بت ‌پرستی‌. [۱۲۵]روایان روایت از جعفر[ویرایش]او از پیامبر روایتی‌ نقل‌ کرده‌ است‌ و کسانی‌ چون‌ پسرش‌ عبدالله‌، ابوموسی‌ اشعری‌، عبدالله‌بن‌ عمربن‌ خطاب‌، عبد الله‌ بن‌ مسعود، عمرو بن‌ عاص‌، عایشه‌ و ام‌ سلمه‌ نیز از او روایت‌ کرده‌اند. [۱۲۶] [۱۲۷] [۱۲۸]احادیث در باره فضایل جعفر[ویرایش]در باره فضائل‌ و مناقب‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ احادیث‌ و گزارشهای‌ متعددی‌ نقل‌ شده‌ است‌ [۱۲۹] [۱۳۰] [۱۳۱] [۱۳۲] [۱۳۳]بر اساس‌ روایاتی‌ که‌ از پیامبر نقل‌ شده‌، جعفر جزو بهترین‌ مردم‌ بوده‌ و با پیامبر از یک‌ طینت‌ و سرشت‌ و از یک‌ درخت‌ خلق‌ شده‌ و از نظر خلق‌ و خوی‌ شبیه‌ترین‌ افراد به‌ پیامبر بوده‌ است‌. [۱۳۴] [۱۳۵] [۱۳۶] [۱۳۷] [۱۳۸]همچنین‌ باز به‌ نقل‌ از پیامبر او را جزو حواریان‌ [۱۳۹]، نقبا و نجبا [۱۴۰] [۱۴۱]، عترت‌ نبوی‌ [۱۴۲]و از سابقین‌ در اسلام‌ [۱۴۳] به‌شمار آورده‌اند.پیامبر به‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ لقب‌ ابوالمساکین‌ (پدر بینوایان‌) اعطا کرد، زیرا او به‌ مستمندان‌ و فقیران‌ بسیار رسیدگی‌ می‌کرد، با آنها نشست‌ و برخاست‌ داشت‌ و به‌ ایشان‌ خدمت‌ می‌کرد و اموالش‌ را میان‌ آنان‌ تقسیم‌ می‌نمود [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶] [۱۴۷]ارادت حضرت علی به جعفر[ویرایش]ارادت‌ و علاقه‌مندی‌ حضرت‌ علی‌ به‌ برادرش‌ جعفر بن‌ ابی ‌طالب‌ تا جایی‌ بود که‌ هیچگاه‌ درخواستی‌ از درخواستهای‌ عبد الله‌ بن‌ جعفر را، چنانچه‌ حضرت‌ را به‌ جان‌ جعفر قسم‌ می‌داد، رد نمی‌کرد. [۱۴۸] [۱۴۹]مزار جعفر طیار در شهر مزار[ویرایش]مزار جعفر طیار و سایر شهدای‌ موته‌ در منطقه‌ای‌ معروف‌ به‌ شهر مزار در اطراف‌ موته‌ (شهرستانی‌ در استان‌ کرک‌ در اردن‌) قرار دارد. هر چند بر اساس‌ برخی‌ روایات‌، سه‌ فرمانده‌ شهید موته‌ را در یک‌ قبر دفن‌ و آن‌ قبر را پنهان‌ کردند، ولی‌ امروزه‌ مدفن‌ آنان‌ شناخته‌ شده‌ و زیارتگاه‌ است‌ [۱۵۰] [۱۵۱] [۱۵۲]گفته‌ می‌شود ظاهر بیبرس اول‌ ، چهارمین‌ سلطان‌ از ممالیک‌ مصر (متوفی‌ ۶۷۶)، مزار جعفر را تجدید بنا کرد و اوقاف‌ بسیاری‌ به‌ آن‌ اختصاص‌ داد. در ۱۳۷۵ ش‌/ ۱۹۹۶ بر روی‌ بقعه جعفر گنبد و بارگاهی‌ بنا شده‌ است‌ . [۱۵۳] [۱۵۴] [۱۵۵]زیارت جعفر[ویرایش]زیارت یاران صالح و نیک رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله، از جمله جعفر طیار در موته مستحب است. [۱۵۶] [۱۵۷]نماز جعفر[ویرایش]از نمازهای مستحب، که فضیلت بسیار و ثواب بی شمار دارد نماز جعفر طیار است که رسول خدا صلّی اللّٰه علیه و آله به ایشان تعلیم دادند . [۱۵۸] کتابنامه[ویرایش]• ابن ‌ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌ البلاغة، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ بیروت‌.• ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة، چاپ‌ محمد ابراهیم‌ بنا و محمد احمد عاشور، قاهره‌ ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.• ابن ‌جوزی‌، صفة الصفوة، چاپ‌ محمود فاخوری‌ و محمد رواس‌ قلعه‌ جی‌، حلب‌ ۱۳۸۹ـ۱۳۹۳/ ۱۹۶۹ـ۱۹۷۳.• ابن ‌حبیب‌، کتاب‌ المحبر، چاپ‌ ایلزه‌ لیشتن‌ اشتتر، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۶۱/۱۹۴۲، (چاپ‌ افست‌ بیروت‌).• ابن ‌حجر عسقلانی‌، کتاب‌ الاصابة فی‌ تمییز الصحابة، مصر ۱۳۲۸، ( چاپ‌ افست‌ بیروت‌).• ابن‌ سعد، الطبقات الکبری، (بیروت‌).• ابن‌ عبد البر، الاستیعاب‌ فی‌ معرفة الاصحاب‌، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌(۱۳۸۰/۱۹۶۰ ).• ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.• ابن ‌عنبه‌، عمدة الطالب‌ فی‌ انساب‌ آل‌ ابی‌ طالب، چاپ‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌ ۱۳۸۳ ش‌.• ابن ‌قدامه‌، التبیین‌ فی‌ انساب‌ القرشیین‌، چاپ‌ محمد نایف‌ دلیمی‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.• ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة فی‌ التاریخ‌، قاهره‌ (۱۳۵۱ـ ۱۳۵۸).• ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، و عبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶.• ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین‌، چاپ‌ کاظم‌ مظفر، نجف‌ ۱۳۸۵/۱۹۶۵.• چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۰۵.• احمد بن‌ عبد الله‌ ابو نعیم‌، حلیة الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاء، بیروت‌ ۱۳۸۷/۱۹۶۷.• احمد بن‌ عبد الله‌ ابو نعیم‌، معرفة الصحابة، چاپ‌ محمدحسن‌ محمدحسن‌ اسماعیل‌ و مسعدعبدالحمید سعدنی‌، بیروت‌ ۱۴۲۲/۲۰۰۲.• احمد اقتداری‌،دیار شهریاران، تهران‌ ۱۳۵۳ـ۱۳۵۴ ش‌.• امین‌.• محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری‌، کتاب‌ التاریخ‌ الکبیر، بیروت‌ ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.• احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف، چاپ‌ محمد باقر محمودی‌، بیروت‌ ۱۳۹۴/۱۹۷۴.• علی‌ بهادلی‌، المنهاج‌، مؤتة: عراقه الماضی‌ و روح‌ ذی‌الجناحین‌، سال‌ ۱، ش‌ ۴ (شتاء ۱۴۱۷).• جمیل‌ ابراهیم‌ حبیب‌، القول‌ الجازم‌ فی‌ نسب‌ بنی‌هاشم‌، بغداد ۱۹۸۷.• حسان‌ بن‌ ثابت‌، دیوان‌، چاپ‌ ولید عرفات‌، لندن‌ ۱۹۷۱.• خلیفة بن‌ خیاط‌، تاریخ‌ خلیفة بن‌ خیاط‌، چاپ‌ مصطفی‌ نجیب‌ فواز و حکمت‌ کشلی‌ فواز، بیروت‌ ۱۴۱۵/۱۹۹۵.• خلیفة بن‌ خیاط‌،کتاب‌ الطبقات، روایة موسی ‌بن‌ زکریا تستری‌، چاپ‌ اکرم‌ ضیاء عمری‌، بغداد ۱۹۶۷.• محمد بن‌ احمد ذهبی‌، تاریخ‌ الاسلام‌ و وفیات‌ المشاهیر و الاعلام‌، السیرة النبویة، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹، المغازی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.• محمد بن‌ احمد ذهبی‌،سیراعلام‌ النبلاء، چاپ‌ شعیب‌ أرنؤوط‌ و دیگران‌، بیروت‌ ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.• طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌).•قلقشندی‌.•محمود شیت‌ خطاب‌، «القادة الشهداء فی‌ مؤتة من‌ قادة النبی‌ صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌»، مجلة المجمع‌ العلمی‌ العربی‌، ج۳۵، ش‌ ۲ (رجب‌ ۱۴۰۴).• علی‌ خان ‌بن‌ احمد مدنی‌، الدرجات‌ الرفیعة فی‌ طبقات‌ الشیعة، قم‌ ۱۳۹۷.• مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌).• یحیی ‌بن‌ شرف‌ نووی‌، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، مصر: ادارة الطباعة المنیریة، (چاپ‌ افست‌ تهران‌).• احمد بن‌ عبدالوهاب‌ نویری‌، نهایة الارب‌ فی‌ فنون‌ الادب‌، قاهره۱۹۲۳ـ۱۹۹۰.• محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌، چاپ‌ مارسدن‌ جونز، لندن‌ ۱۹۶۶.• یاقوت‌ حموی‌، معجم البلدان.• یعقوبی‌، تاریخ‌.پانویس[ویرایش]  ۱. ↑ خلیفة بن‌ خیاط‌، کتاب‌ الطبقات ص۴.۲. ↑ ابن ‌حبیب‌، کتاب‌ المحبر ص۴۵۷.۳. ↑ ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین‌ ص۳.۴. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۲.۵. ↑ علی‌ بهادلی‌، المنهاج ص۲۳۵.۶. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویةج۱، ص۲۶۳.۷. ↑ طبری‌، تاریخ‌ ج۲، ص۳۱۳.۸. ↑ ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین ‌ص۸.۹. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۱.۱۰. ↑ امین ج۴، ص۱۱۹.۱۱. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌ ج۷۲، ص۱۲۵ـ۱۲۶.۱۲. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۱.۱۳. ↑ علی‌ خان ‌بن‌ احمد مدنی‌، الدرجات‌ الرفیعة فی‌ طبقات‌ الشیعة ص۶۹.۱۴. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌ ج۷۲، ص۱۲۵.۱۵. ↑ ابن ‌حجر عسقلانی‌، کتاب‌ الاصابة فی‌ تمییز الصحابةج۱، ص۲۳۷.۱۶. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۱، ص۲۰۶.۱۷. ↑ علی‌ خان ‌بن‌ احمد مدنی‌، الدرجات‌ الرفیعة فی‌ طبقات‌ الشیعة ص۷۱.۱۸. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویةج۱، ص۳۴۶۱۹. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۴.    ۲۰. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۴.    ۲۱. ↑ ابن ‌قدامه‌، التبیین‌ فی‌ انساب‌ القرشیین ص۱۱۳ـ۱۱۴‌.۲۲. ↑ یحیی ‌بن‌ شرف‌ نووی‌، تهذیب‌ الاسماء و اللغات قسم‌ ۱، جزء ۱، ص۱۴۸۲۳. ↑ طبری‌، تاریخ‌ ج۲، ص۶۵۲.۲۴. ↑ قلقشندی‌ ج۶، ص۳۷۹.۲۵. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌ ج۷۲، ص۱۲۱ـ۱۲۳.۲۶. ↑ ابن ‌جوزی‌، صفة الصفوة ج۱، ص۵۱۱-۵۱۸.۲۷. ↑ محمد بن‌ احمد ذهبی‌، تاریخ‌ الاسلام‌ و وفیات‌ المشاهیر و الاعلام. السیرة النبویة ص۱۸۸ـ۱۹۴.۲۸. ↑ طبری‌، تاریخ‌ ج۲، ص۶۵۲ـ۶۵۳۲۹. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۴.    ۳۰. ↑ ابن ‌حبیب‌، کتاب‌ المحبر ص۱۰۷.۳۱. ↑ یحیی ‌بن‌ شرف‌ نووی‌، تهذیب‌ الاسماء و اللغات اللغات قسم‌ ۱، جزء ۱، ص۱۴۸.۳۲. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۴.    ۳۳. ↑ احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف ص۴۴ـ ۴۵.۳۴. ↑ احمد اقتداری‌، دیار شهریاران ج۱، بخش‌ ۱، ص۳۱۶ـ۳۲۰.۳۵. ↑ ابن ‌عنبه‌، عمدة الطالب‌ فی‌ انساب‌ آل‌ ابی‌ طالب ص۳۷.۳۶. ↑ علی‌ بهادلی‌، المنهاج‌ ص۲۳۵.۳۷. ↑ ابن ‌قدامه‌، التبیین‌ فی‌ انساب‌ القرشیین‌ ص‌۱۱۶ـ۱۲۰.۳۸. ↑ ابن ‌عنبه‌، عمدة الطالب‌ فی‌ انساب‌ آل‌ ابی‌ طالب صص‌۳۶ـ۶۷.۳۹. ↑ علی‌ خان ‌بن‌ احمد مدنی‌، الدرجات‌ الرفیعة فی‌ طبقات‌ الشیعة ص‌۱۶۸ـ۱۸۶.۴۰. ↑ جمیل‌ ابراهیم‌ حبیب‌، القول‌ الجازم‌ فی‌ نسب‌ بنی‌هاشم ص۱۰۲ـ۱۰۵.۴۱. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۲، ص۱۵۱.۴۲. ↑ ابن ‌حجر عسقلانی‌، کتاب‌ الاصابة فی‌ تمییز الصحابةج۱، ص‌۲۳۷.۴۳. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۲، ص۱۵۱.۴۴. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۳، ص۵۸۴.    ۴۵. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۵.    ۴۶. ↑ محمد بن‌ احمد ذهبی‌، سیراعلام‌ النبلاء ج۱، ص۲۱۳.۴۷. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۱، ص۱۵۳.۴۸. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق ج۷۲، ص۱۲۷‌.۴۹. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۱، ص۲۰۷ ۲۰۸.    ۵۰. ↑ طبری‌، تاریخ‌ ج۳، ص۳۰.۵۱. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۲، ص۶۸۳.۵۲. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۲، ص۳۴۲.۵۳. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۳. ۵۴. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۱، ص۲۰۷ ۲۰۸.    ۵۵. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۴۳۵.     ۵۶. ↑ مسعودی‌، مروج‌ ج۳، ص۲۹ـ۳۰.۵۷. ↑ محمد بن‌ احمد ذهبی‌، سیراعلام‌ النبلاء ج۱، ص۲۰۶.۵۸. ↑ محمود شیت‌ خطاب‌، مجلة المجمع‌ العلمی‌ العربی‌ ص۱۳۴.۵۹. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۲، ص۶۸۳.۶۰. ↑ احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف ص۴۳.۶۱. ↑ احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف ص۴۴.۶۲. ↑ ابن‌ عبد البر، الاستیعاب‌ فی‌ معرفة الاصحاب ‌ ابن‌عبدالبرص۲۴۲.۶۳. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۵.    ۶۴. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۱۰۶.    ۶۵. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۱۰۶.    ۶۶. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۸، ص ۲۸۱.    ۶۷. ↑ محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، کتاب‌ التاریخ‌ الکبیر ج۲، جزء ۱، قسم‌ ۲، ص۱۸۵.    ‌۶۸. ↑ احمد بن‌ عبد الله‌ ابو نعیم‌، معرفة الصحابة ص۴۲۶.۶۹. ↑ ابن ‌ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌ البلاغة ج۱۵، ص۶۱.     ۷۰. ↑ احمد بن‌ عبدالوهاب‌ نویری‌، نهایة الارب‌ فی‌ فنون‌ الادب ج۱۶، ص۲۷۷.۷۱. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۲، ص۷۵۵ـ۷۵۶.۷۲. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۱۵ .۷۳. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۳، ص۴۶.    ۷۴. ↑ یعقوبی‌، تاریخ‌ ج۲، ص۶۵.۷۵. ↑ یعقوبی‌، تاریخ‌ ج۲، ص۶۵.۷۶. ↑ ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین ‌ص۹.۷۷. ↑ ابن ‌ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌ البلاغة ج۱۵، ص۶۲.     ۷۸. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۱۵ .۷۹. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۶.    ۸۰. ↑ خلیفة بن‌ خیاط‌، تاریخ‌ خلیفة بن‌ خیاط‌ ص۴۰.۸۱. ↑ ابن ‌حبیب‌، کتاب‌ المحبرص۱۲۳.۸۲. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۲، ص۷۵۶ـ۷۶۱.۸۳. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۱۵ـ۲۰.۸۴. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۳، ص۵۳۰.    ۸۵. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۷.     ۸۶. ↑ طبری‌، تاریخ‌ ج۳، ص۳۶ـ۳۹.۸۷. ↑ ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین ‌ص۷.۸۸. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۲۰.۸۹. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۸.    ۹۰. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ۲، ص۷۶۱.۹۱. ↑ ابن‌ عبد البر، الاستیعاب‌ فی‌ معرفة الاصحاب، قسم‌ ۱، ص۲۴۳ ‌.۹۲. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج‌۲، ص‌۷۶۲.۹۳. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج‌۲، ص ۷۶۷.۹۴. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۲۰ .۹۵. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۹.    ۹۶. ↑ احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف ص۴۳.۹۷. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۲، ص۱۵۱ .۹۸. ↑ احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف ص۴۳.۹۹. ↑ طبری‌، تاریخ‌ ج۵، ص۴۲۴ـ ۴۲۵.۱۰۰. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۱.۱۰۱. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۴.۱۰۲. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۲، ص۷۶۲.۱۰۳. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۲، ص۷۶۶.۱۰۴. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۲۲.۱۰۵. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۳، ص۴۶.    ۱۰۶. ↑ یعقوبی‌، تاریخ‌ ج۲، ص۶۵ـ۶۶.۱۰۷. ↑ احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف ص۴۳ .۱۰۸. ↑ طبری‌، تاریخ‌ ج۳، ص۴۰ـ۴۱.۱۰۹. ↑ ابن‌ عبد البر، الاستیعاب‌ فی‌ معرفة الاصحاب ، قسم‌ ۱، ص۲۴۵‌.۱۱۰. ↑ ابن ‌قدامه‌، التبیین‌ فی‌ انساب‌ القرشیین ص۱۱۵‌.۱۱۱. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۴.۱۱۲. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۲۰.۱۱۳. ↑ احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف ص۴۳ .۱۱۴. ↑ ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین ص۸‌.۱۱۵. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق ج۷۲، ص۱۳۵‌.۱۱۶. ↑ ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة فی‌ التاریخ ج۴، ص۲۵۳‌.۱۱۷. ↑ ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة فی‌ التاریخ ج۱، ص۹۸ـ ۹۹.۱۱۸. ↑ ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة فی‌ التاریخ ج۱، ص۲۹۵‌.۱۱۹. ↑ ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة فی‌ التاریخ ج۱، ص۳۲۳‌.۱۲۰. ↑ ابن‌ هشام‌، السیرة النبویة ج۴، ص۲۷ـ ۲۸ .۱۲۱. ↑ احمد بن‌ عبد الله‌ ابو نعیم‌، حلیة الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاء ج۱، ص۱۱۴.۱۲۲. ↑ ابن ‌قدامه‌، التبیین‌ فی‌ انساب‌ القرشیین ص۱۱۵ ‌. ۱۲۳. ↑ محمود شیت‌ خطاب‌، مجلة المجمع‌ العلمی‌ العربی‌ ص۱۵۴ـ ۱۵۵.۱۲۴. ↑ محمد بن‌ احمد ذهبی‌، سیراعلام‌ النبلاء ج۱، ص۲۰۶.۱۲۵. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق ج۷۲، ص۱۲۶‌.۱۲۶. ↑ احمد بن‌ عبد الله‌ ابو نعیم‌، معرفة الصحابة ج۱، ص۴۲۸. ۱۲۷. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق ‌ ج۷۲، ص۱۲۰.۱۲۸. ↑ محمد بن‌ احمد ذهبی‌، سیراعلام‌ النبلاء ج۱، ص۲۰۶.۱۲۹. ↑ ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین‌ ص۹.۱۳۰. ↑ ابن‌ عبد البر، الاستیعاب‌ فی‌ معرفة الاصحاب، قسم‌ ۱، ص۲۴۴‌.۱۳۱. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۲.۱۳۲. ↑ علی‌ خان ‌بن‌ احمد مدنی‌، الدرجات‌ الرفیعة فی‌ طبقات‌ الشیعة ص۶۹ـ۷۰.۱۳۳. ↑ امین‌ ج۴، ص۱۲۰.۱۳۴. ↑ محمد بن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ المغازی‌ للواقدی‌ ج۲، ص۷۳۹.۱۳۵. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۶.    ۱۳۶. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۸، ص۱۵۹۱۶۰.    ۱۳۷. ↑ ابو الفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین‌ ص۱۰.۱۳۸. ↑ ابن ‌ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌ البلاغة ج۱۵، ص۷۲۷۳.    ۱۳۹. ↑ ابن ‌حبیب‌، کتاب‌ المحبر ص۴۷۴.۱۴۰. ↑ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق ج۷۲، ص۱۲۷.۱۴۱. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة‌ الصحابة ج۱، ۳۴۲.۱۴۲. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۲.۱۴۳. ↑ محمد بن‌ احمد ذهبی‌، تاریخ‌ الاسلام‌ و وفیات‌ المشاهیر و الاعلام ص۴۹۲.۱۴۴. ↑ ابن‌ سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۴۱.    ۱۴۵. ↑ احمد بن‌ عبد الله‌ ابو نعیم‌، حلیة الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاء ج‌۱، ص‌۱۱۴.۱۴۶. ↑ احمد بن‌ عبد الله‌ ابو نعیم‌، حلیة الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاءج۱، ص۱۱۷.۱۴۷. ↑ ابن ‌جوزی‌، صفة الصفوة ج‌۱، ص‌۵۱۸.۱۴۸. ↑ ابن ‌اثیر، اسد الغابة فی‌ معرفة الصحابة ج۱، ص۳۴۴.۱۴۹. ↑ محمد بن‌ احمد ذهبی‌، تاریخ‌ الاسلام‌ و وفیات‌ المشاهیر و الاعلام ص۴۹۲.۱۵۰. ↑ ابن ‌عنبه‌، عمدة الطالب‌ فی‌ انساب‌ آل‌ ابی‌ طالب ص۳۷.۱۵۱. ↑ امین‌ ج۴، ص۱۱۹.۱۵۲. ↑ علی‌ بهادلی‌، المنهاج ص۲۳۸ـ۲۴۲‌.۱۵۳. ↑ علی‌ بهادلی‌، المنهاج ص۲۲۷ .۱۵۴. ↑ علی‌ بهادلی‌، المنهاج ص ۲۳۲ـ۲۳۴. ۱۵۵. ↑ علی‌ بهادلی‌، المنهاج ص۲۳۸ـ۲۳۹. ۱۵۶. ↑ بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۲ .۱۵۷. ↑ الدروس الشرعیة، ج۲، ص۱۶.    ۱۵۸. ↑ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۹.    منابع[ویرایش]دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « جعفر ابن ابی طالب»، شماره۴۶۹۵.    فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد۳، صفحه۹۵.